در هر بازار سرمایهگذاری هر لحظهای این امکان وجود دارد که سرمایهگذار بخواهد تصمیمش را تغییر دهد؛ بخشی از داراییاش را نقد کند، سبد خود را متنوع و یا به فرصت جدیدی ورود نماید. در بازار سرمایه سنتی، این کار به کمک یکسری مراحل و روند سرمایهگذاری انجام میشود. اما برای سرمایهگذاران تامین مالی جمعی در ایران، چنین امکانی در مرحله ماندن و اجراست. بازار ثانویه میتواند معادلات سرمایهگذاری در تامین مالی جمعی را دگرگون کرده و آن را به یک جریان پویا و قابل گردش تبدیل کند.
بازار ثانویهای که روی کاغذ مانده است!
بر اساس گزارشهای بهدست آمده، طرح ایجاد بازار ثانویه برای تامین مالی جمعی از چند سال پیش مطرح شده، اما هنوز به مرحله اجرای کامل آن نرسیده است. حتی در دستورالعملهای فرابورس ایران برای سکوهای کرادفاندینگ، بندی درباره این بازار دیده میشود که سازوکار عملیاتی آن تعیین و اجرا نشده است.
چرا بازار ثانویه برای کرادفاندینگ حیاتی است؟
بازار ثانویه در تامین مالی جمعی، همان پلهای است که سرمایهگذاری ایستا را به جریان پویا و قابل گردش تبدیل میکند که در ادامه پنج دلیل کلیدی برای ضرورت این بازار دوم را بیان خواهیم کرد:
1. افزایش نقدشوندگی:
سرمایهگذار میتواند پیش از پایان دوره پروژه اوراق خود را واگذار کند و سریعاً به سرمایه موردنیاز دست یابد، بدون آنکه اجرای پروژه مختل شود.
2. کاهش ریسک:
امکان معاملهپذیری اوراق، نگرانی از قفلشدن سرمایه یا نیاز به خروج اضطراری از طرح را کاهش داده و موجب آرامش خاطر سرمایهگذار میشود.
3. شفافیت قیمت و ارزشگذاری:
رقابت میان خریداران و فروشندگان، ارزش واقعی اوراق را بر اساس شرایط بازار تعیین میکند و معیار عینی برای تصمیمگیری ایجاد میسازد.
4. افزایش جذابیت برای سرمایهگذاران خارجی:
وجود بستری برای خرید و فروش آسان در کنار ابزارهایی مانند رمزارز و روشهای پرداخت برونمرزی، سرمایه خارجی را به بازار جذب میکند.
5. تنوع استراتژی:
بازار ثانویه اجازه میدهد سرمایهگذاران با اهداف سود کوتاهمدت یا سرمایهگذاری بلندمدت و یا هر دو بتوانند برنامه خود را اجرا و سبد داراییشان را مدیریت کنند.
چالشها و موانع پیادهسازی در ایران
پیادهسازی بازار ثانویه در ایران فقط یک دستور اجرایی نمیخواهد؛ بلکه به مجموعهای از پیشنیازها وابسته است:
۱. موانع قانونی و مقرراتی
نبود قوانین جامع و پایدار برای معاملات اوراق ثانویه، فضای حقوقی نامطمئنی ایجاد کرده است. تغییر مکرر دستورالعملها نیز ریسک حقوقی را برای پلتفرمها و سرمایهگذاران افزایش میدهد.
۲. زیرساختهای فنی ناکافی
در حال حاضر، پلتفرمهای موجود توانایی اتصال یکپارچه و امن میان همه سکوهای کرادفاندینگ را ندارند. همچنین نبود سیستم تسویه آنی و ضعف امنیت سایبری، اعتماد به معاملات را کاهش میدهد. هرچند این چالش کمتر مورد بحث قرار گرفته، اما با توجه به توان فنی موجود در کشور، عملیاتیسازی آن امکانپذیر است.
3. محدودیتهای جذب سرمایه بینالمللی
تحریمها و موانع ارزی، ارتباط با سرمایهگذاران خارجی را دشوار میسازد. استفاده از رمزارزها نیز به دلیل نبود چارچوب قانونی مشخص با ریسک بالایی همراه است.
گامهای نهایی برای آغاز بازار ثانویه کرادفاندینگ
پس از سالها بحث و تدوین دستورالعملها، نشانهها حاکی از آن است که نشانهها حاکی از آن است که بازار ثانویه در ایران، پس از آمادهسازی زیرساختها و پیشنیازها، بهزودی راهاندازی خواهد شد.این اقدام میتواند نقطه عطفی در توسعه اکوسیستم سرمایهگذاری کشور باشد، زیرا به سرمایهگذاران امکان میدهد پیش از موعد سررسید پروژهها، اوراق یا گواهیهای سرمایهگذاری خود را معامله کنند. با این تحول، نهتنها نقدشوندگی افزایش خواهد یافت، بلکه اعتماد و مشارکت عمومی نیز تقویت میشود و مسیر سرمایهگذاریهای هوشمندانه و متنوع برای عموم مردم هموار خواهد شد.
اثرات اقتصادی و اجتماعی
وقتی نقدشوندگی و شفافیت در سرمایهگذاریهای نوین افزایش یابد، نرخ شکست پروژههای کوچک پایین میآید و کارآفرینان میتوانند چرخه مناسبی از جذب، اجرا و توسعه را تجربه کنند. این فرآیند، نهتنها به جذب سرمایه کمک میکند، بلکه اعتماد اجتماعی به سازوکارهای نوین مالی را بالا میبرد. دقیقا بازار ثانویه میتواند روند فعالیت کرادفاندینگ را چند برابر افزایش دهد تا شاهد رونق اقتصادی در سالهای آینده باشیم.
سخن آخر
بازار ثانویه در تامین مالی جمعی میتواند نقطه اوجی برای سرعت بخشیدین به بازار سرمایهگذاری در کرادفاندینگ باشد. راهاندازی آن، علاوه بر افزایش نقدشوندگی و جذب سرمایهگذاران داخلی و خارجی، بستر رشد پایدار پروژههای نوآورانه را فراهم میآورد. با تحقق این گام، اکوسیستم سرمایهگذاری کشور وارد مرحلهای تازه از بلوغ و رقابتپذیری خواهد شد.